کد مطلب:50557 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:154

حقیقت توبه











آن توبه ای جبران كننده و اصلاحگر است كه از حقیقت توبه برخوردار باشد، زیرا توبه از مقوله ی لفظ نیست تا آدمی خود را بفریبد و بدان فریب دل خوش نماید، بلكه حقیقت توبه انقلابی است درونی كه به همه چیز آدمی سرایت می كند و او را می شوید و از مرتبه ی پیش از توبه بیرون می آورد و به مرتبه ای دیگر كه پاك از آن مرتبه است واصل می نماید و این وصول نشانه هایی دارد كه در درون و بیرون آدمی جلوه می كند.


توبتی كن كه توبه گفتن نیست
باز گفتن چو باز خفتن نیست


رو بیكبارگی به درگاه آر
تحفه از درد و ناله و آه آر


چند از ین بی كسی و بی باكی
چند تر دامنی و ناپاكی


توبه بس باقیست توبه بیار
جامه ی تن به آب دیده نگار[1] .

«توبه این نیست كه ما استغفر الله ربی و اتوب الیه را به زبان جاری كنیم، از مقوله ی لفظ نیست، توبه یك حالت روانی و یك حالت روحی و بلكه یك انقلاب روحی در انسان است كه لفظ استغفر الله ربی و اتوب الیه بیان این حالت است، نه خود حالت، نه خود توبه. مثل بسیاری از چیزهای دیگر كه در آنها لفظ، خودش آن حقیقت نیست، بلكه مبین آن حقیقت است. اینكه ما روزی چندین بار می گوییم استغفر الله ربی و اتوب الیه نباید

[صفحه 402]

خیال بكنیم كه روزی چند بار توبه می كنیم، ما اگر روزی یك بار توبه واقعی كنیم، مسلما مراحل و منازلی از قرب پروردگار را تحصیل می كنیم... توبه برای انسان تغییر مسیر دادن است، اما نه تغییر مسیر دادن ساده از قبیل تغییر مسیری كه گیاه می دهد و یا تغییر مسیری كه حیوان می دهد، یك نوع تغییر مسیری است مخصوص خود انسان. توبه عبارت است از یك نوع انقلاب درونی، نوعی قیام، نوعی انقلاب، از ناحیه ی خود انسان علیه خود انسان. این جهت، از مختصات انسان است. گیاه تغییر مسیر می دهد، ولی علیه خودش قیام نمی كند، نمی تواند قیام بكند، این استعداد را ندارد. همان طوری كه میان گیاه و جماد این تفاوت هست كه جماد از درون خودش برای بقای خودش تغییر مسیر نمی دهد و این استعداد شگفت در نبات هست و در جماد نیست، در حیوان هم هست و در جماد نیست، در انسان استعداد شگفت انگیزتری هست و آن اینكه از درون خودش بر علیه خودش قیام می كند. واقعا قیام می كند، علیه خودش انقلاب می كند. قیام و انقلاب از دو موجود مختلف و متباین مانعی ندارد، مثلا در كشوری، در مملكتی، عده ای زمام كار را به دست می گیرند، بعد عده ای دیگر علیه آنها قیام می كنند ، علیه آنها انقلاب می كنند، خوب، این مانعی ندارد، آنها انسانهایی دیگر هستند، افراد و اشخاصی دیگر هستند و اینها هم افراد و اشخاصی دیگر. آنها به اینها ظلم كرده اند، سبب عصیان و انقلاب اینها شده اند. یكمرتبه اینها انقلاب می كنند و زمام كار را از دست طرف می گیرند و خودشان به جای آنها قرار می گیرند. این مانعی ندارد، ولی اینكه در داخل وجود یك شخص قیام و انقلاب بشود، انسان خودش علیه خودش قیام بكند، این چگونه می شود؟ مگر می شود یك شخص خودش علیه خودش قیام بكند؟ بله می شود! علتش این است كه انسان بر خلاف آنچه كه خودش خیال می كند یك شخص نیست، شخص تن یك شخص واحد است، اما یك شخص مركب است، نه بسیط. یعنی ما كه اینجا نشسته ایم، به همان تعبیری كه در حدیث آمده است، یك جماد اینجا نشسته است، یك گیاه هم اینجا نشسته است، یك حیوان شهوانی هم اینجا نشسته است، یك سبع و درنده هم نشسته است، یك شیطان هم نشسته است و یك فرشته هم در همان حال نشسته است. یعنی انسان طرفه معجونی است. گاهی آن حیوان شهوانی كه مظهر آن را خوك می دانند، این خوكی كه در وجود انسان هست، زمام امور را به دست می گیرد، مجال به آن درنده نمی دهد، مجال به آن شیطان نمی دهد، مجال به آن فرشته هم نمی دهد. یكمرتبه در ناحیه ی یكی از آنها علیه

[صفحه 403]

او قیام می شود، تمام اوضاع به هم می خورد و یك حكومت جدید بر وجود انسان حكومت می كند. انسان گنهكار آن انسانی است كه حیوان وجودش، بر وجودش مسلط است، یا شیطان وجودش بر او مسلط است، یا آن درنده ی وجودش بر او مسلط است. فرشتگانی هم در اینجا محبوسند، قوایی عالی هم در اینجا گرفتارند. توبه یعنی آن قیام درونی، اینكه مقامات عالی وجود انسان علیه مقامات دانی وجود او كه زمام امور این كشور داخلی را در دست گرفته اند، یكمرتبه انقلاب می كند، همه ی اینها را می گیرد، به زندانشان می اندازد و خودش با قوای خودش و جنود و لشكریان خودش زمام امور را به دست می گیرد...

پس توبه عبارت است از عكس العمل نشان دادن مقامات عالی و مقدس روح انسان علیه مقامات دانی و پست و حیوانی انسان. توبه عبارت است از قیام و انقلاب مقدس قوای فرشته صفت انسان علیه قوای بهیمی صفت و قوای شیطان صفت انسان. این ماهیت توبه است. حالا چطور می شود كه این حالت بازگشت، حالت ندامت، حالت پشیمانی برای انسان پیدا می شود. این را بدانید كه اگر در وجود انسان كاری بشود كه آن عناصر مقدس وجود انسان بكلی از كار بیفتند، یك زنجیرهای بسیار نیرومندی به آنها بسته شده باشند كه نتوانند آزاد بشوند، دیگر انسان توفیق توبه پیدا نمی كند، ولی همان طوری كه در یك كشور آن وقت انقلاب می شود كه عده ای ولو كم، عناصر پاك در میان آن مردم باقی مانده باشند، در وجود انسان هم اگر عناصر مقدس و پاكی فی الجمله باقی باشند، انسان توفیق توبه پیدا می كند والا هرگز توفیق توبه پیدا نمی كند.»[2] .

حقیقت توبه انقلابی است اساسی كه در نتیجه ی آن قوای خیر آدمی بر قوای شر چیره می گردد، مرگ مراتبی است و زنده شدن مراتبی دیگر، با اراده ای راسخ در حفظ آن مرتبه ی خیر و كمال حقیقی.


من بمردم یك ره و باز آمدم
من چشیدم تلخی مرگ و عدم


توبه ای كردم حقیقت با خدا
نشكنم تا جان شدن از تن جدا[3] .

چنین توبه ای بكلی انسان را دگرگون می كند و گذشته را جبران می نماید، گویا تولدی دوباره صورت می گیرد، به بیان امام علی (ع):

[صفحه 404]

«اخلاص التوبه یسقط الحوبه.»[4] .

توبه ی خالص گناهان را می زداید.

«التوبه ممحاه.»[5] .

توبه محو كننده ی گناهان است.

امیرمومنان علی (ع) به چنین توبه ای فراخوانده و از فریب شیطان و محروم شدن از توبه بر حذر داشته و فرموده است:

«فاتقی عبد ربه، نصح نفسه و قدم توبته و غلب شهوته، فان اجله مستور عنه و امله خادع له و الشیطان موكل به، یزین له المعصیه لیركبها و یمنیه التوبه لیسوفها، اذ هجمت منیته علیه اغفل ما یكون عنها.»[6] .

پس، بنده باید پروای پروردگار دارد، خیرخواه خود باشد و پیش از رسیدن مرگ توبه آرد. بر شهوت چیره شود- و رهایش نگذارد- چه مرگ او پوشیده است و آرزوی دراز وی را فریبنده و شیطان بر او نگهبان- و هر لحظه گمراهی اش را خواهان. گناه را در دیده ی او می آراید، تا خویش را بدان بیالاید، كه: بكن و از آن توبه نما! و اگر امروز نشد فردا، تا آنكه مرگ او سر برآرد و او در غفلت خود را از اندیشه ی آن فارغ دارد.


صفحه 402، 403، 404.








    1. ابوالمجد مجدود بن آدم (سنایی)، مثنویهای حكیم سنایی، به كوشش محمد تقی مدرس رضوی، انتشارات دانشگاه تهران، 1348 ش. ص 68.
    2. مرتضی مطهری، گفتارهای معنوی، چاپ اول، انتشارات صدرا، 1361 ش. صص 111 -102.
    3. مثنوی معنوی، دفتر پنجم، ص 766.
    4. شرح غررالحكم، ج 1، ص 331.
    5. همان،ص 52.
    6. نهج البلاغه، خطبه ی 64.